میگویند مرد نباید گریه کند , گریه مال مرد نیست
میگویند مرد آنقدر مقتدر است ک اشک , او را کوچک وضعیف جلوه میده!,
ای کاش مرد نیز آن اجازه رامیداشت , ای کاش میدانستند ک مرد نیز مانند زن جزیی از زیباییهای لطیف خلقت خداوند است , ک اشک هم میتواند او را زیبا مردانه تر جلوه دهد , میگویند مرد نباید مانند زنان ابرازات خود را آشکار و هویدا کند,! مگر وقتی زن به گریه می افتد , چگونه میشود ک مرد باید بحالش دلسوز و رئوف گردد ,
چرا اشک را جزیی از ضعفهای انسان بویژه مردان میدانیم,؟
مگر نه آنست ک انسان در اوج خوشحالی نمایه ای از نهادش سرچشمه میگیرد ک تمام ابرازات او را در یک قطره بنام اشک میتوان درک و فهمید ,
ابرازت چه مردانه , چه زنانه , اشک را نیاز دارند , قدرت بیان اشک باعث تسلیم شدن در برابر تمام احساسات و عواطفت میشود , باعث میشود ک تو قدرت خود را در مسحور کردن عواطف به اوج برسانی , همان قدرتی ک به اشتباه میگویند اسلحه ی زنانه...
مرد نیز میتواند اشک بریزد اما کجا؟برای چه کسی؟ و برای چه دلیل؟ مهم است , ک اگر غیر از آن باشد , مرد نباید گریه کند.
اشک مرد را باید کسی ببیند ک درک گریه ی مردانه را داشته باشد ,
تفکرش از مردانه بودن نه آن موی پشت لب مرد باشد , نه آن صدای بلند و اندام تنومند مردباشد , نه آن ضمختی دستهایی باشد ک از فرط کار سخت روزانه دیگر نتوان آن را به صورت لطیف زن کشید , نه آن مردی ک از شدت خستگی , درماندگی فقر روزگار دیگر نای هم آغوشی را نداشته باشد ,
و نه آن مردی ک...
آری این مردانند ک اگر مرد باشی و پای صحبت دلش بنشینی اشکت را به دلسوزی چشمانش ک مبادا آهش سر ریز شود قربانی هق هقش میکنی , مردان همیشه سایه گستر بودند , همیشه تکیه گاه و ستون استوار زندگی بوده اند , مردان همیشه مرد آینده ی عشقشان بوده اند , اما ک چرا اشک نریزنند؟..
مردان با این جمله زشت وسخت و فرو رفته میشوند...
به آنجایی میرسند ک دیگر کسی را یارای همدردیشان نمیجویند , و خود به حال خود گریان و لرزان میشوند , و از بیم حضور اشکشان , سکوت و تنهایی را بیشتر از آغوش همدرد , دوست دارند ,
آن نیمه شبان , آن گوشه های عزلت , و آن لحظه های ناب خود را بهتر از آن آغوش غنیمت میشمارند ,
آری قدری بحال آن مرد باید بجای او گریست کمی تامل و تعمقش کرد , او هم دلی دارد سرشار از اشکها و ناله های درد آور روزگار ,
او هم میتواند بیمار و درمانده شود , پس کمی باید به او اجازه ی اشکش را بدهیم , او برای فقر مالی زندگیش بگرید ,
یک دقیقه سکوت میکنیم به احترام پیرمردی ک در اغوش همسرش در حسرت نداشتن توان خرید دارویی فوت کرد.
نظرات شما عزیزان: